به گزارش مشرق، پژوهش حاضر درصدد است، ضمن توصیف وضعیت موجود در دانشگاههای کشور ـ از طریق انجام تحقیقی میدانی ـ و ارائه برآوردی از نگرش دانشجویان به رابطه با جنس مخالف و میزان پایبندی به آنها باورهای دینی، به بررسی آرای موجود در این خصوص بپردازد. براساس تحقیق میدانی مزبور، نگرش دانشجویان نسبت به رابطه با جنس مخالف و تأثیر باورهای مذهبی آنها، در حد متوسط ارزیابی شد.
افزون بر این، سه نظریه مطرح دراینباره، یعنی نظریههای اضطرار، اختلاط و اعتدال یا معروف، بررسی شد که نظریه اعتدال بهرغم داشتن نقاط ضعف، با آموزههای دین اسلام مطابقت بیشتری دارد. ازاینرو سعی شد با استفاده از آموزههای دینی، نظریه «اعتدال با رویکرد تقلیل و کاهش روابط زن و مرد» طرح، و راهکارهایی جهت رسیدن به وضعیت مطلوب در روابط دختران و پسران، از جمله کنترل و تعدیل غریزه جنسی در سه محور خویشتنداری، ازدواج و آموزش ارائه گردد.
طرح مسئله
بحث «روابط دختران و پسران» از عناوین و موضوعات اخلاق کاربردی است، با توجه به گستردگی زیرمجموعههای اخلاق کاربردی، این مسئله را میتوان ازمسائل «اخلاق جنسی» برشمرد. اخلاق «معضلات اخلاقی در روابط زنان و مردان / دختران و پسران» است. (بنگرید به: جمعی از نویسندگان، ۱۳۸۸: ۷۷) را میتوان ازجمله این مسائل و مرتبط با بحث مورد نظر ما در مقاله دانست.
این مسئله بهصورت خاص به جوانان مرتبط است. سهم برجسته و تعیینکننده جوانان در جنبشها و تغییرات اجتماعی و پیشگامی آنها در پذیرش نوآوری بهویژه فنآوری اطلاعات و ارتباطات، تحولات در چرخه زندگی، طولانی شدن دوره جوانی، تغییر در تربیت و میزان اهمیت مؤلفههای مربوط به گذار از کودکی به بزرگسالی، اهمیت یافتن مصرف و رواج خردهفرهنگها و سبکهای متنوع زندگی، تداوم مشکلات مربوط به شهروندی و ادغام اجتماعی جوانان و آسیبپذیری ملی حقوق اجتماعی جوانان، از جمله ادله و زمینههاییاند که موضوع جوانی و جوانان را بهعنوان مقولهای اجتماعی، زیستی، فرهنگی و سیاسی، به موضوعی محوری و جذاب برای مطالعات دانشگاهی تبدیل ساختهاند. (ذکایی، ۱۳۸۶: ۷)
بسیاری از این جوانان، دختران و پسران دانشجویی هستند که حداقل در محیط دانشگاه، مجبورند ارتباط نسبتاً مستمری با جنس مخالف خود داشته باشند. پس از پایان تحصیل نیز دختران بهکار در محیطهای بیرون خانه و حضور در اجتماع علاقه دارند که میزان ارتباط آنان با مردان را افزایش میدهد.
در نوع مواجهه با این شرایط معمولاً جوان دچار نوعی تضاد و تنش میگردد؛ زیرا، ازطرفی در جامعه نمیتوان این دو جنس را کاملاً از هم جدا ساخت و از طرف دیگر ابهام در نحوه ارتباط با جنس مخالف و محدوده آن و نیز تمایل غریزی جوان به جنس مخالف او را دچار سردرگمی کرده است؛ بنابراین، نحوه ساماندهی ارتباطات مزبور متناسب با شرع و آموزههای دینی از جمله پرسشهای اساسی قابل طرح در اینباره است.
همچنین مباحثی نظیر معنا، ضرورت و ملاک ارتباط، بیان دیدگاههای مختلف در این رابطه و بررسی ادله و نقد آنان قابل طرح و بررسیاند؛ ازاینرو، با توجه به آموزههای دین اسلام بررسی بایستهها و نحوه روابط دختران و پسران خصوصاً در محیطهای دانشگاهی، هم از نظر سلامت فردی و اجتماعی و هم بهلحاظ اخلاقی و دینی بسیار حائز اهمیت است؛ چراکه طبق پژوهشهای انجام شده آسیبهای اخلاقی بهلحاظ فردی و اجتماعی جامعة جوان ما را بهخصوص در محیط دانشگاه تهدید میکند روش ما در این تحقیق تلفیقی از هر دو نوع پژوهش کتابخانهای و میدانی است که با بررسی آرای موجود درصدد دستیابی به راهکاری عملی در پرداختن به مسئله مورد نظر است.
پیشینه بحث
در طول تاریخ چگونگی ارتباط و تعامل زن و مرد (جنس مخالف) فراز و فرودهای زیادی را طی نموده است. کشش فرد بهسوی جنس مخالف جزو طبیعت انسان است که در دوره بلوغ (۱۷ یا ۱۸ سالگی) به اوج خود میرسد (بنگرید به: کریمی، ۱۳۷۴: ۵۳)، روابط زن و مرد یا دختر و پسر در تمام ادوار تاریخ، حتی پیش از اسلام، ضابطه و محدودیتهای ویژهای داشت؛ البته در این زمینه تفاوتهای فراوانی میان ایران و جهان غرب وجود داشته است.
دیدگاههای اندیشمندان و افراد اثرگذار غرب در جهتدهیهای اجتماعی، مذهبی و فرهنگی در زمینه رفتار با جنس مخالف، معمولاً در یکی از دو جهت، یعنی افراط و تفریط قرار میگیرد. طبق دیدگاه برخی آیینها و مکاتب در اعصار گذشته، رهبانیت و تجردطلبی اصل بوده است. (بنگرید به: محمد قاسمی، ۱۳۷۳: ۲۶؛ دیلمی و آذربایجانی، ۱۳۷۹: ۲۳۶ ـ ۲۳۴)
دیدگاه سرکوب غریزه جنسی، بهدلیل مخالفت با طبیعت و اقتضائات واقعی وجود انسان، خودبهخود محکوم به شکست بوده، مشکلات فراوانی را ایجاد نمود. حتی نمونههایی از ناهنجاریهای اخلاقی و روابط نامشروع در همین دوران در بین راهبان و راهبههای مسیحی مؤید این معناست. (مطهری، بیتا: ۶۴ به بعد)
با همه این تفاصیل، در اروپا، با وجود تمام نابسامانیها، هنجارها و ارزشهای اخلاقی مشخصی در روابط زن و مرد تعریف شده بود و تا حدودی مرز میان روابط اخلاقی مشروع با رابطههای غیر اخلاقی و نامشروع معین بود. هرچند سرپیچی از این حدود، بسیار رخ میداد، غیر اخلاقی بودن بعضی رفتارها تردیدناپذیر بود. (جوان، ۱۳۸۷: ۱۲۵) بهعنوان مثال، پاکدامنی برای زنان و دختران ارزش بود؛ حتی در آغاز دوره رنسانس نیز دختران خانوادههای اصیل برای حفظ عفت بهویژه پیش از ازدواج مراقبت میشدند و آنان از مردان غیر فامیل دوری کرده، حتی درصورت از دست دادن عفت، خودکشی میکردند. (ابونیا عمران: ۱۳۸۱: ۱۶۴)
بههرحال، افراط در سرکوب غریزه جنسی، جهان غرب را رفتهرفته به سمت تفریط کشاند. تا آنجا که ارزشها و هنجارهایی که پیشتر در رابطههای میان زن و مرد مطرح بود، بهطور محسوس کمرنگ شد یا از اساس در آن تردید بهوجود آمد و انقلاب جنسی در غرب شکل گرفت. این انقلاب که در دهههای۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ رخ داد، تعریف رفتار جنسی بهنجار را گسترده کرد. گفته شده مبانی نظری نظام رفتار جنسی امروز غرب به آرای برخی نظریهپردازان روابط آزاد مانند زیگموند فروید، (۱۸۵۶ م ـ ۱۹۳۹م) برتراند راسل، (۱۸۷۲م ـ ۱۹۷۰م) کارل مارکس (۱۸۱۷م ـ ۱۸۸۳م) و فردریک انگلس (۱۸۲۰م ـ ۱۸۹۵ م) باز میگردد.
البته گروهها، جریانها و مکتبهای مختلف دیگری همچون روانشناسان انسانگرا نیز بر روند شکلگیری اخلاق جنسی در غرب اثرگذار بودند.
البته باید توجه داشت که: دیدگاههای مبتنی بر روابط آزاد در بستر تاریخی، فرهنگی و اجتماعی مناسبی مطرح شدند؛ وگرنه نمیتوانستند فرهنگ غرب را به این گستردگی دگرگون کنند. (جوان، ۱۳۸۷: ۱۳۲) سیر تحول این بحث در ایران را میتوان به ایران پیش از اسلام، صدر اسلام تا اواسط دوره قاجار، اواخر دوره قاجار تا پیروزی انقلاب اسلامی، پس از پیروزی انقلاب اسلامی و جامعه امروز ایران تقسیم نمود.
ایرانیان باستان، جز برخی گروههای محدود، مانند پیروان مزدک که در دورهای به اشتراک جنسی معتقد بودند، همه بر ازدواج و حفظ اصالت خانوادگی و پرهیز از زیان دیدن شرافت خونی تأکید داشتند. درباره رابطههای اجتماعی نیز در بیشتر دورهها، بر جلوگیری از اختلاط میان دو جنس بهویژه در خانوادههای اصیل و طبقات بالای اجتماعی تأکید میشد. (بنگرید به: مظاهری، ۱۳۷۷)
با گسترش اسلام در ایران، فرهنگ غالب، براساس برداشتهایی از آموزههای اسلامی شکل گرفت. البته این فرهنگ، از برخی افراط و تفریطها و اثرپذیریهای قومی و بومی و امور خلاف اسلام نیز خالی نبود. بهطورکلی، در میان همه قشرهای آبرومند، رعایت عفت و پوشش اسلامی و پرهیز از ارتباط با نامحرمان، ارزش بود. با وجود تمام فراز و نشیبها، این فرهنگ تا اواسط دوره قاجاریه که جامعه ایرانی بهتدریج با فرهنگ مغربزمین آشنا شد، بر ایران حاکم بود و رقیبی برای آن وجود نداشت. (بنگرید به: حجازی: ۱۳۷۶؛ همو: ۱۳۸۱؛ دلریش: ۱۳۷۵)
اولین نشانههای دگرگونی فرهنگی و گرایش به فرهنگ غرب در روابط زن و مرد را میتوان از میانههای دوره قاجار در ایران پی گرفت. پس از رویکار آمدن سلسله پهلوی، با نفوذ بیشتر فرهنگ غرب و تلاش روشنفکران غربزده، راهکارهای آسان و مشروع برقراری بیشتر روابط، مانند ازدواج موقت، ناپسند دانسته شد و تلاش گستردهای برای ترویج روابط آزاد و نفی هنجارهای شرعی و عرفی در روابط زن و مرد صورت گرفت.
پیروزی انقلاب اسلامی، دگرگونی فرهنگی بنیادینی را در جامعه ایران رقم زد، تا آنجا که انقلاب اسلامی ایران، انقلاب حجاب نام گرفت.
پس از گذشت چند سال از پیروزی انقلاب، بهتدریج نشانههای نفوذ فرهنگی غرب نیز نمایان شد. اختلاطهای بهوجود آمده در سطح جامعه چه در محیطهای کاری و چه در محیطهای علمی و عدم آشنایی بیشتر مردم با محدوده روابط، موجب بروز دوگانگی فرهنگی در جامعه شد بهطوریکه گاهی در فضاهای دانشگاهی، ارتباطهای نزدیکی بین دختران و پسران وجود دارد که در ابتدا توجیهات درسی و کاری پیدا میکند اما معمولاً به مرور فراتر از آن میرود. گفته میشود این ناهمگونی فرهنگی، بهدلیل التقاط فرهنگ اسلام با فرهنگ غرب یا ناسازگاری سنت با مدرنیسم بهوجود آمده است.
ازسویی، جامعه برخی ارزشها و هنجارهای زندگی مدرن را پذیرفت و ازسوی دیگر، درصدد حفظ برخی سنتهای بومی و هنجارهای اسلامی برآمد که حاصل آن، ناهماهنگی و ناکارآمدی نظام فرهنگی است. (جوان، ۱۳۸۷: ۱۷۲) نکته دیگر آنکه افزایش اختلاط میان نامحرمان، بالارفتن سن ازدواج، برهم خوردن تعادل جمعیتی میان دختران و پسران، بالا رفتن آمار طلاق و افزایش شمار زنان مطلقه، گسترش فرهنگ غرب و افزایش تحریکهای موجود در جامعه از طریق فیلمها و سیدیهای مبتذل، اینترنت و ماهواره، شیوع اعتیاد به مواد مخدر و قرصهای روانگردان نوع رابطه با جنس مخالف را با چالش اساسی مواجه کرده است.
با توجه به هنجارها و ارزشهای اسلامی به نظر میرسد نسبت فضای فرهنگی موجود در جامعه اسلامی ایران با فضای مطلوب و ایدئال قابل بررسی است و اهمیت این بررسی و ارائه راه حل مناسب در حل این مسئله در دانشگاهها ضروریتر به نظر میرسد.
تعریف و گونهشناسی
«روابط دختر و پسر»، از نوع ارتباط با دیگران است که فرد با جنس مخالف خود ارتباط برقرار میسازد و میتواند شامل انگیزههای مختلفی باشد، برخی از آن انگیزهها منحصر به روابط معمول اجتماعی، و بعضی مبتنی بر علایق دوستانه با اهداف گوناگونی مانند تفریح، لذت، آرامش، کنجکاوی و ازدواج بوده، دارای پیامدهای گوناگونیاند.
برخی رابطه با جنس مخالف را در دو نوع روابط اجتماعی معمول میان دو جنس و روابط مبتنی بر پیوندخواهی جنسی بیان کردهاند و مبتنی بر دیدگاه شارع مقدس نیز این روابط به مشروع و نامشروع تقسیم شده است.
یک. روابط معمول اجتماعی میان دو جنس
در این نوع روابط، انگیزههای غیر جنسی زیربنای روابطاند و نوع رفتار به تناسب آن از محرکها و جنبههای خاص جنسی فاصله میگیرد. روابطی مانند روابط اقتصادی، علمی و هر رابطهای که در آن انگیزه جنسی غالب نیست، از این نوع روابطاند. ممکن است در برخی موارد اینگونه روابط نیز، دچار آسیب شده و با انگیزه جنسی همراه گردد و بهعبارتی، از شکل مشروع خارج شده جهت ارتباط از ضرورتهای اجتماعی به ارضای امیال شهوی تغییر کند.
دو. روابط مبتنی بر پیوندخواهی جنسی
در این نوع رابطه، بهرهمندی جنسی انگیزه اصلی پیوندخواهی است. دو طرف، رابطه یکدیگر را وسیلهای برای بهرهمندی اقتصادی یا علمی و مانند آن نمیبینند، بلکه انگیزه اصلی این ارتباط ارضای گرایشهای جنسی و بهرهبرداری عاطفی یا جنسی از طرف مقابل است. به تبع چنین انگیزهای، رفتارها نیز با انگیزشهای جنسی همراه خواهد بود؛ نگاههای معنادار، تغزّل، لمس و دیگر رفتارهایی که در آنها غلبه انگیزه جنسی مشهود است، از مصادیق این رابطهاند. (جوان، ۱۳۸۷: ۲۲ ـ ۲۰)
از نظر شرع مقدس اسلام این نوع رابطه نامشروع است. اسلام هرگونه رابطه جنسی را که فردی با شخصی غیر از همسر شرعیاش برقرار کند، نامشروع میداند، حتی اگر اینگونه ارتباطها در حد رد و بدل شدن نگاهها یا صحبتهای آمیخته با انگیزههای جنسی و شهوانی باشد. (همان: ۳۸ ـ ۳۷) در برخی احادیث اینگونه ارتباطها (اموری مانند نگاه، لمس و بوسیدن)، شعبههایی از زنا دانسته شده است.
عن ابی جعفر و ابی عبدالله(ع) قالا: «ما من احد و هو یصیب حظّا من الزنا، فزنا العینین النظر و زنا الفم القبلة و زنا الیدین اللمس، صدّق الفرج ذلک أو کذب». (حر عاملی، ۱۳۹۷ق: ۲۰ / ۱۹۱ / ح ۲۵۳۹۶)
هیچکس نیست مگر اینکه بهرهای از زنا را میبرد زیرا زنای چشمان نگاه، و زنای دهان بوسیدن و زنای دستان لمس کردن است خواه زنای فرج صورت پذیرد یا خیر.
با توجه به رویکرد شارع مقدس برداشتهای گوناگونی از آموزههای اسلام درباره روابط با جنس مخالف و چگونگی آن در جامعه وجود دارد و این برداشتها با توجه به اینکه اکثر جوانان در ارضای غریزه جنسی به ادله گوناگون دچار مشکل بوده، این مسئله فکر آنها را به خود مشغول کرده است. (جوان، ۱۳۸۷: ۱۸۸) افزون بر این بسیاری از جوانان مجرد بوده مبتنی است ضمن آنکه دختران و پسران دانشجویی هستند که حداقل در محیط دانشگاه مجبورند ارتباط نسبتاً مستمری با جنس مخالف خود داشته باشند. لذا اینها بهعنوان ضرورت ارتباط تلقی لذا ارتباط با جنس مخالف همواره مورد توجه آنان قرار گرفته است.
براساس پژوهشی که صورت گرفت و در آن روابط مبتنی بر پیوندخواهی جنسی مورد توجه قرار گرفت و مشخص شد ملاک این نوع روابط توجه به جذابیتهای جنسی طرفین و امکان برقراری روابط عاطفیای خارج از حریمهای دینی است که متضمن پیامدهای مخرب فراوان است.
دیدگاههای مختلف درباره روابط دختران و پسران
بهطورکلی سه دیدگاه درخور توجه در این خصوص مطرح است:
یک. دیدگاه اضطرار یا روابط محدود (نظریه سختگیرانه)
براساس این دیدگاه باید روابط به حداقل ممکن رسیده و تنها درصورت ضرورت و اضطرار، رابطهای ـ حتی روابط معمول اجتماعی ـ برقرار شود. بهعبارتدیگر، وقتی رجحان و سودی لازم گردد یا وانهادن آن به پیشرفت و آسایش مادی و معنوی انسان اخلال وارد کند، آن ارتباط ضرورت مییابد و ایرادی ندارد، ولی تا به این مرحله نرسیده باشد، بهتر است از هرگونه ارتباط پرهیز شود.
ادله مخالفین روابط آزاد یا دیدگاه اضطرار
۱. استناد به آیات
قرآن به حدود روابط دو جنس مخالف را با یکدیگر توجه نموده، برخی آیات نیز، به نوع پوشش، نگاه، گفتار و رفتار اشاره کردهاند. بهعبارتدیگر، با برقراری روابط آزاد یا معمولی با رعایت محدوده روابط بسیار مشکل یا ناممکن است؛ چنانکه برخی آیات به غیر ممکن بودن آن اشاره کردهاند. بهعنوان مثال طبق بیان قرآن، حضرت یوسف(ع) اگر برهان الهی را مشاهده نکرده بود، جذب زلیخا میشد.
«وَلَقَدْ هَمَّتْ بهِ وَهَمَّ بهَا لَوْلَا أَنْ رَأَی بُرْهَانَ رَ بِّهِ؛ آن زن قصد او کرد؛ و او نیز ـ اگر برهان پروردگار را نمیدید ـ قصد وی مینمود» (یوسف / ۲۴) و آیه «قَالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَی مِمَّا یدْعُونَنِی إِلَیهِ وَإِلاّ تَصْرِفْ عَنِّی کَیدَهُنَّ أَصْبُ إِلَیهِنَّ وَأَکُنْ مِنَ الْجَاهِلِینَ؛ (یوسف / ۳۳) [یوسف] گفت: پروردگارا زندان نزد من خوشتر است از آنچه مرا بدان میخوانند، و اگر نیرنگ آن زنان را از من نگردانی به آنها گرایم و از نادانان باشم.»
لذا این آیه نشان میدهد دشواری حفظ حریم اقتضا میکند حتی پیامبر خدا هم به خدا از این مسئله پناه ببرد و به طریق اولی نشاندهنده ضرورت اجتناب از هر ارتباطی است.
۲. استناد به روایات
روایات فراوانی از معصومین(ع) بر این دیدگاه دلالت دارند. مثلاً از حضرت فاطمه÷ منقول است که میفرماید: «برای زنان بهتر است که هیچ مردی را نبینند و هیچ مردی نیز آنها را نبیند.» (حر عاملی، ۱۳۹۷ق: ۱۴ / باب ۱۲۹ / ح ۳)
یا نامه ۳۱ حضرت علی(ع) خطاب به امام حسن(ع) که میفرماید: «و در پردهشان نگاه دار تا دیدهشان به نامحرمان نگریستن نیارد که سخت در پرده بودن آنان را از ـ هر گزند ـ بهتر نگاه دارد، و برون رفتنشان از خانه بدتر نیست از بیگانه که بدو اطمینان نداری و او را نزد آنان در آری». (نهجالبلاغه، ۱۳۷۶: ۳۰۷)
برخی با استناد به روایاتی که مردان را از ابتدا کردن به سلام نسبت به زن نهی کرده است، به سیره معصومین و اولیای الهی تمسک میکنند. (حر عاملی، ۱۳۹۷ق: ۱۴ / باب ۱۳۱ / ح ۲ ـ ۱)؛ مثلاً اینکه امیرالمؤمنین(ع) با زنان جوان سلام نمیکردند. (همان: ح ۳) یا بعضی به این مسئله فقهیکه در اسلام حضور زن در نماز جمعه و عیدین واجب نشده است یا کراهت شرکت زنان در تشیع جنازه را بیان مینمایند.
۳. ایجاد مشکلات روحی و روانی
نوجوانان و جوانانی که به طریق غیر مشروع و غیر متعارف با جنس مخالف، رابطه دوستانه برقرار میکنند، آسیب میبینند. این آسیب در بعد روانی بهصورت مشترک بین دختران و پسران دیده میشود. آسیب روانی در دختران درصورتیکه بیوفایی از طرف مقابل ببنند، آنان را تا مرز افسردگی پیش میبرد. آنان شأن و کرامت خود را آنچنان آسیبدیده میانگارند که از خود متنفر شده، پیوسته احساس بیارزشی میکنند که این خود، یک آسیب روانی برای دختران بشمار میرود.
افراط در ارتباط با غیر همجنس در پسران نیز، موجب بروز رفتارهایی میشود که با جامعه ناهماهنگ است؛ رفتارهایی مانند بیعلاقگی به درس، عدم موفقیت در کار، بیثباتی در کاری معین که اینگونه افراد را مستعد بزهکاری میکند. (احمدی، ۱۳۷۸: ۹ ـ ۷)
برخی روابط بهصورت پنهانی صورت میپذیرد که با استرس و فشار روانی همراهاند؛ ترس از برملا شدن روابط در خانواده و جامعه، عامل ایجاد این فشار روحی و روانی است. در بعضی موارد شدت فشارهای عصبی و روانی بر آنها به مرحلهای میرسد که دست به خودکشی میزنند. و این در حالی است که والدین و خانواده نیز از این مشکلات بیبهره نیستند.
۴. تضعیف بنیان خانواده
معمولاً یکی از اهداف برقراری ارتباط بین جوانان، ازدواج است. طی پژوهشی میدانی نگارنده بین دانشجویان، بیشتر آنان در پاسخ به این پرسش که به نظر شما هدف اصلی برقراری ارتباط با جنس مخالف چیست؟ از میان گزینههای ازدواج، آرامش، تفریح، کنجکاوی و لذت، گزیه ازدواج، و پس از آن بهترتیب، آرامش، لذت، کنجکاوی و تفریح را برگزیدند.
با توجه به شواهد آماری مشخص شده است که به دلایل مختلفی از جمله فشار مسائل عاطفی بهجای بحثهای عاقلانه، تکیه بر جذابیتهای ظاهری و غیر واقعی و توجه به وقایع گوناگون، اکثر این ازدواجها به طلاق میانجامد. (بنگرید به: جاودانی، ۱۳۸۲: ۸۸ ـ ۸۷) بنابر آمار، ۷۶ درصد طلاقهای زیر سه سال و ۸۹ درصد کل طلاقها، از آن کسانی است که خود، بانی آشنایی شدهاند و با وجود مخالفت خانواده، بر ادامه آن پا فشردهاند. (جوان، ۱۳۸۷: ۱۹۵) بهعبارتدیگر، حتی روابطی که در نهایت به تشکیل خانواده منجر میشود نیز، با آسیبهایی مانند ایجاد شک و تردید، سوء ظن نسبت به همسر، مشکل اضطراب و تنوعطلبی و خطر برگشت به عادات پیشین و لغزیدن در فساد همراه است. (بنگرید به: فقیهی، ۱۳۸۷: ۱۵۶)
با توجه به آمار گزارش شده از کشورهای غربی ـ در حالی که روابط کاملاٌ آزاد است ـ به حداقل رسیدن ازدواجها، افزایش طلاقها و زندگیهای مشترکی که خارج از دایره ازدواج صورت میپذیرد بسیار درخور توجهاند؛ چراکه همه موارد مزبور به سستی بنیان خانواده میانجامند. (بنگرید به: وتیز، ۱۳۸۳: ۴۱ ـ ۴۰)
۵. افت شدید تحصیلی
یکی از بارزترین عارضه روابط نامشروع جنسی، شکست تحصیلی دختران و پسران است. با توجه به ماهیت و مکانیسم یادگیری، هر فراگیر میبایست بهطور مستمر در جهت هرچه غنیتر ساختن دانش پایه خود در تمامی دروس و یادگیریهای معنادار تلاش کند و مسلم است که دستیابی به آن تنها با داشتن هدفمندی بالا و شفاف، و بهرهمندی از فکری فعال و تمرکزی درخور ممکن میشود. در این مسیر به نظر میرسد گرایشهای عاطفی به جنس مخالف یکی از عوامل مختلکننده تمرکز حواس دانشآموزان (یا دانشجویان) نوجوان (و جوان) است.
نتیجه تحقیقات و مطالعات بیانگر گستردگی دامنه تأثیرپذیری و آسیبپذیری روابط غیر اخلاقی است که ایجاد تزلزل در تحصیل و آموزش یکی از تأثیرات شایع آن است؛ حال آنکه اینگونه روابط با ایجاد دغدغههای ذهنی و سلب آزادیهای فکری همراهاند و پژوهشهای میدانی صورت گرفته در این زمینه نیز، مؤید این مسئله است. (خطیبی، ۱۳۸۴: ۳۳ ـ ۳) این عارضه در برخی موارد به ترک تحصیل و گوشهگیری نیز میانجامد.
۶. سستی ایمان و تأثیر منفی بر صفای باطن
در متون اسلامی عبادت و دینداری جوان اهمیت و جایگاه خاصی دارد؛ درحالیکه بیشتر روابط نامشروع جنسی در جوانی اتفاق میافتد که افزون بر بیرغبتی نسبت به عبادت باعث سستی عفت در فرد و جامعه میگردد. (بنگرید به: کشوری، ۱۳۸۷: ۱۱۱) عدهای نیز معتقدند، نظریه اخلاقی وجود حریم بین زن و مرد در شریعت اسلام، مبتنی بر حقایق تکوینی است و از مبادی تفکر کلامی و فلسفی سرچشمه میگیرد.
یعنی اگر حریم نباشد، روح انسان در معرض جاذبه تکوینی قرار گرفته، جاذبههای مثبتی که برای تکامل روح لازم است از او سلب میشود؛ چراکه توجه به جمالهای محدود، روح انسان را از جذبه بهسوی جمال مطلق باز میدارد. انفکاک محیطهای زنانه از مردانه سبب میشود روح انسان از جاذبههای کاذب جنسی در امان بماند و انسان با چشم فرو بستن از جمالهای محدود، به جمال مطلق و تعالی حقیقی دست یابد و سرعت سیر او در مدار رسیدن به فلاحت بیشتر شود. (صالحی، ۱۳۸۵: ۱۷۳ ـ ۱۷۲) ازاینرو، برخی از عرفا از ارتباط با جنس مخالف حذر نموده و به حداقل اکتفا مینمودهاند.
۷. لطمهپذیری بیشتر دختران
هرچند عوارض برقراری ارتباط نامشروع گریبان هردو جنس را میگیرد، براساس همه شواهد تجربی، دختران در این زمینه آسیبپذیرترند. اگر آسیبهای اینگونه روابط را به سه قسم روانی، اجتماعی و تربیتی تقسیم کنیم، بهجرئت میتوان گفت، در هر سه بعد، دختران بیشاز پسران آسیبپذیرند. (احمدی، ۱۳۸۷: ۷) براساس تحقیقات علمی بین دختران و پسران در برقراری ارتباط با جنس مخالف تفاوت ماهوی وجود دارد. بسیاری از زنان قبل از اینکه رابطه جنسی بخواهند، خواستار رابطه عاطفی و عاشقانهاند. (آلن و باربارا پیز، ۱۳۸۴: ۲۸۲) درحالیکه طبق آمارهای موجود این نیاز در اکثر موارد برآورده نمیشود و در بیشتر مواردی که تأمین میشود نیز، در درازمدت به شکست میانجامد. (جوان، ۱۳۸۷: ۱۹۵)
معمولاً در چنین روابطی خشونت جنسی علیه زنان گزارش میشود. همچنین با توجه به اینکه غالب دختران هدف از برقراری چنین روابطی را ازدواج میپندارند و معمولاً نیز این اتفاق نمیافتد، بیشترین خسارت را خصوصاً اگر کامجویی جنسی نیز اتفاق افتاده باشد، دختران از آن خواهند برد. (بنگرید به: بینا، ۱۳۸۴: ۲۳ ـ ۲۲)
۸ . پیامدهای منفی روابط با جنس مخالف
هرچند همه موارد مزبور از پیامدهای اینگونه روابط بشمار میآیند، موارد فراوان دیگری را میتوان نام برد که از عوارض ارتباط با جنس مخالفاند؛ ازجمله: ایجاد نا هنجاریهای جنسی مثل استمناء و استشهاء، همجنسگرایی، زنا و روسپیگری، نظربازی، حیوانبازی، آزارگری جنسی، آزارخواهی جنسی، یادگارپرستی، بچهبازی و نمایشگری. (بنگرید به: فقیهی، ۱۳۸۷: ۳۰۳ ـ ۳۵) افزایش فرزندان نامشروع، سقط جنین، اعتیاد به مشروبات الکلی، بزهکاریهای مختلف بر اثر ناکامیها و مشکلات روانی، افتادن در دام کامجوییهای بدلی، تأخیر در سن ازواج، خانوادههای تکوالدینی، ازدیاد مفاسد، جرم و جنایات، شایع شدن بدحجابی، مزاحمتهای خیابانی و دیگر ناهنجاریهای فرهنگی و اجتماعی و تضعیف اجتماع.
مخاطبان محترم گروه اجتماعی مشرق می توانند اخبار، مقالات و تصاویر اجتماعی خود را به آدرس shoma@mashreghnews.ir ارسال کنند تا در سریع ترین زمان ممکن به نام خودشان و به عنوان یکی از مطالب ویژه مشرق منتشر شود. در ضمن گروه اجتماعی مشرق در صدد است با پیگیری مشکلات ارسالی شما از طریق کارشناسان و مشاوران مجرب پاسخی برای ابهامات مخاطبان عزیز بیابد.
منبع: فصلنامه اخلاق
افزون بر این، سه نظریه مطرح دراینباره، یعنی نظریههای اضطرار، اختلاط و اعتدال یا معروف، بررسی شد که نظریه اعتدال بهرغم داشتن نقاط ضعف، با آموزههای دین اسلام مطابقت بیشتری دارد. ازاینرو سعی شد با استفاده از آموزههای دینی، نظریه «اعتدال با رویکرد تقلیل و کاهش روابط زن و مرد» طرح، و راهکارهایی جهت رسیدن به وضعیت مطلوب در روابط دختران و پسران، از جمله کنترل و تعدیل غریزه جنسی در سه محور خویشتنداری، ازدواج و آموزش ارائه گردد.
طرح مسئله
بحث «روابط دختران و پسران» از عناوین و موضوعات اخلاق کاربردی است، با توجه به گستردگی زیرمجموعههای اخلاق کاربردی، این مسئله را میتوان ازمسائل «اخلاق جنسی» برشمرد. اخلاق «معضلات اخلاقی در روابط زنان و مردان / دختران و پسران» است. (بنگرید به: جمعی از نویسندگان، ۱۳۸۸: ۷۷) را میتوان ازجمله این مسائل و مرتبط با بحث مورد نظر ما در مقاله دانست.
این مسئله بهصورت خاص به جوانان مرتبط است. سهم برجسته و تعیینکننده جوانان در جنبشها و تغییرات اجتماعی و پیشگامی آنها در پذیرش نوآوری بهویژه فنآوری اطلاعات و ارتباطات، تحولات در چرخه زندگی، طولانی شدن دوره جوانی، تغییر در تربیت و میزان اهمیت مؤلفههای مربوط به گذار از کودکی به بزرگسالی، اهمیت یافتن مصرف و رواج خردهفرهنگها و سبکهای متنوع زندگی، تداوم مشکلات مربوط به شهروندی و ادغام اجتماعی جوانان و آسیبپذیری ملی حقوق اجتماعی جوانان، از جمله ادله و زمینههاییاند که موضوع جوانی و جوانان را بهعنوان مقولهای اجتماعی، زیستی، فرهنگی و سیاسی، به موضوعی محوری و جذاب برای مطالعات دانشگاهی تبدیل ساختهاند. (ذکایی، ۱۳۸۶: ۷)
بسیاری از این جوانان، دختران و پسران دانشجویی هستند که حداقل در محیط دانشگاه، مجبورند ارتباط نسبتاً مستمری با جنس مخالف خود داشته باشند. پس از پایان تحصیل نیز دختران بهکار در محیطهای بیرون خانه و حضور در اجتماع علاقه دارند که میزان ارتباط آنان با مردان را افزایش میدهد.
در نوع مواجهه با این شرایط معمولاً جوان دچار نوعی تضاد و تنش میگردد؛ زیرا، ازطرفی در جامعه نمیتوان این دو جنس را کاملاً از هم جدا ساخت و از طرف دیگر ابهام در نحوه ارتباط با جنس مخالف و محدوده آن و نیز تمایل غریزی جوان به جنس مخالف او را دچار سردرگمی کرده است؛ بنابراین، نحوه ساماندهی ارتباطات مزبور متناسب با شرع و آموزههای دینی از جمله پرسشهای اساسی قابل طرح در اینباره است.
همچنین مباحثی نظیر معنا، ضرورت و ملاک ارتباط، بیان دیدگاههای مختلف در این رابطه و بررسی ادله و نقد آنان قابل طرح و بررسیاند؛ ازاینرو، با توجه به آموزههای دین اسلام بررسی بایستهها و نحوه روابط دختران و پسران خصوصاً در محیطهای دانشگاهی، هم از نظر سلامت فردی و اجتماعی و هم بهلحاظ اخلاقی و دینی بسیار حائز اهمیت است؛ چراکه طبق پژوهشهای انجام شده آسیبهای اخلاقی بهلحاظ فردی و اجتماعی جامعة جوان ما را بهخصوص در محیط دانشگاه تهدید میکند روش ما در این تحقیق تلفیقی از هر دو نوع پژوهش کتابخانهای و میدانی است که با بررسی آرای موجود درصدد دستیابی به راهکاری عملی در پرداختن به مسئله مورد نظر است.
پیشینه بحث
در طول تاریخ چگونگی ارتباط و تعامل زن و مرد (جنس مخالف) فراز و فرودهای زیادی را طی نموده است. کشش فرد بهسوی جنس مخالف جزو طبیعت انسان است که در دوره بلوغ (۱۷ یا ۱۸ سالگی) به اوج خود میرسد (بنگرید به: کریمی، ۱۳۷۴: ۵۳)، روابط زن و مرد یا دختر و پسر در تمام ادوار تاریخ، حتی پیش از اسلام، ضابطه و محدودیتهای ویژهای داشت؛ البته در این زمینه تفاوتهای فراوانی میان ایران و جهان غرب وجود داشته است.
دیدگاههای اندیشمندان و افراد اثرگذار غرب در جهتدهیهای اجتماعی، مذهبی و فرهنگی در زمینه رفتار با جنس مخالف، معمولاً در یکی از دو جهت، یعنی افراط و تفریط قرار میگیرد. طبق دیدگاه برخی آیینها و مکاتب در اعصار گذشته، رهبانیت و تجردطلبی اصل بوده است. (بنگرید به: محمد قاسمی، ۱۳۷۳: ۲۶؛ دیلمی و آذربایجانی، ۱۳۷۹: ۲۳۶ ـ ۲۳۴)
دیدگاه سرکوب غریزه جنسی، بهدلیل مخالفت با طبیعت و اقتضائات واقعی وجود انسان، خودبهخود محکوم به شکست بوده، مشکلات فراوانی را ایجاد نمود. حتی نمونههایی از ناهنجاریهای اخلاقی و روابط نامشروع در همین دوران در بین راهبان و راهبههای مسیحی مؤید این معناست. (مطهری، بیتا: ۶۴ به بعد)
با همه این تفاصیل، در اروپا، با وجود تمام نابسامانیها، هنجارها و ارزشهای اخلاقی مشخصی در روابط زن و مرد تعریف شده بود و تا حدودی مرز میان روابط اخلاقی مشروع با رابطههای غیر اخلاقی و نامشروع معین بود. هرچند سرپیچی از این حدود، بسیار رخ میداد، غیر اخلاقی بودن بعضی رفتارها تردیدناپذیر بود. (جوان، ۱۳۸۷: ۱۲۵) بهعنوان مثال، پاکدامنی برای زنان و دختران ارزش بود؛ حتی در آغاز دوره رنسانس نیز دختران خانوادههای اصیل برای حفظ عفت بهویژه پیش از ازدواج مراقبت میشدند و آنان از مردان غیر فامیل دوری کرده، حتی درصورت از دست دادن عفت، خودکشی میکردند. (ابونیا عمران: ۱۳۸۱: ۱۶۴)
بههرحال، افراط در سرکوب غریزه جنسی، جهان غرب را رفتهرفته به سمت تفریط کشاند. تا آنجا که ارزشها و هنجارهایی که پیشتر در رابطههای میان زن و مرد مطرح بود، بهطور محسوس کمرنگ شد یا از اساس در آن تردید بهوجود آمد و انقلاب جنسی در غرب شکل گرفت. این انقلاب که در دهههای۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ رخ داد، تعریف رفتار جنسی بهنجار را گسترده کرد. گفته شده مبانی نظری نظام رفتار جنسی امروز غرب به آرای برخی نظریهپردازان روابط آزاد مانند زیگموند فروید، (۱۸۵۶ م ـ ۱۹۳۹م) برتراند راسل، (۱۸۷۲م ـ ۱۹۷۰م) کارل مارکس (۱۸۱۷م ـ ۱۸۸۳م) و فردریک انگلس (۱۸۲۰م ـ ۱۸۹۵ م) باز میگردد.
البته گروهها، جریانها و مکتبهای مختلف دیگری همچون روانشناسان انسانگرا نیز بر روند شکلگیری اخلاق جنسی در غرب اثرگذار بودند.
البته باید توجه داشت که: دیدگاههای مبتنی بر روابط آزاد در بستر تاریخی، فرهنگی و اجتماعی مناسبی مطرح شدند؛ وگرنه نمیتوانستند فرهنگ غرب را به این گستردگی دگرگون کنند. (جوان، ۱۳۸۷: ۱۳۲) سیر تحول این بحث در ایران را میتوان به ایران پیش از اسلام، صدر اسلام تا اواسط دوره قاجار، اواخر دوره قاجار تا پیروزی انقلاب اسلامی، پس از پیروزی انقلاب اسلامی و جامعه امروز ایران تقسیم نمود.
ایرانیان باستان، جز برخی گروههای محدود، مانند پیروان مزدک که در دورهای به اشتراک جنسی معتقد بودند، همه بر ازدواج و حفظ اصالت خانوادگی و پرهیز از زیان دیدن شرافت خونی تأکید داشتند. درباره رابطههای اجتماعی نیز در بیشتر دورهها، بر جلوگیری از اختلاط میان دو جنس بهویژه در خانوادههای اصیل و طبقات بالای اجتماعی تأکید میشد. (بنگرید به: مظاهری، ۱۳۷۷)
با گسترش اسلام در ایران، فرهنگ غالب، براساس برداشتهایی از آموزههای اسلامی شکل گرفت. البته این فرهنگ، از برخی افراط و تفریطها و اثرپذیریهای قومی و بومی و امور خلاف اسلام نیز خالی نبود. بهطورکلی، در میان همه قشرهای آبرومند، رعایت عفت و پوشش اسلامی و پرهیز از ارتباط با نامحرمان، ارزش بود. با وجود تمام فراز و نشیبها، این فرهنگ تا اواسط دوره قاجاریه که جامعه ایرانی بهتدریج با فرهنگ مغربزمین آشنا شد، بر ایران حاکم بود و رقیبی برای آن وجود نداشت. (بنگرید به: حجازی: ۱۳۷۶؛ همو: ۱۳۸۱؛ دلریش: ۱۳۷۵)
اولین نشانههای دگرگونی فرهنگی و گرایش به فرهنگ غرب در روابط زن و مرد را میتوان از میانههای دوره قاجار در ایران پی گرفت. پس از رویکار آمدن سلسله پهلوی، با نفوذ بیشتر فرهنگ غرب و تلاش روشنفکران غربزده، راهکارهای آسان و مشروع برقراری بیشتر روابط، مانند ازدواج موقت، ناپسند دانسته شد و تلاش گستردهای برای ترویج روابط آزاد و نفی هنجارهای شرعی و عرفی در روابط زن و مرد صورت گرفت.
پیروزی انقلاب اسلامی، دگرگونی فرهنگی بنیادینی را در جامعه ایران رقم زد، تا آنجا که انقلاب اسلامی ایران، انقلاب حجاب نام گرفت.
پس از گذشت چند سال از پیروزی انقلاب، بهتدریج نشانههای نفوذ فرهنگی غرب نیز نمایان شد. اختلاطهای بهوجود آمده در سطح جامعه چه در محیطهای کاری و چه در محیطهای علمی و عدم آشنایی بیشتر مردم با محدوده روابط، موجب بروز دوگانگی فرهنگی در جامعه شد بهطوریکه گاهی در فضاهای دانشگاهی، ارتباطهای نزدیکی بین دختران و پسران وجود دارد که در ابتدا توجیهات درسی و کاری پیدا میکند اما معمولاً به مرور فراتر از آن میرود. گفته میشود این ناهمگونی فرهنگی، بهدلیل التقاط فرهنگ اسلام با فرهنگ غرب یا ناسازگاری سنت با مدرنیسم بهوجود آمده است.
ازسویی، جامعه برخی ارزشها و هنجارهای زندگی مدرن را پذیرفت و ازسوی دیگر، درصدد حفظ برخی سنتهای بومی و هنجارهای اسلامی برآمد که حاصل آن، ناهماهنگی و ناکارآمدی نظام فرهنگی است. (جوان، ۱۳۸۷: ۱۷۲) نکته دیگر آنکه افزایش اختلاط میان نامحرمان، بالارفتن سن ازدواج، برهم خوردن تعادل جمعیتی میان دختران و پسران، بالا رفتن آمار طلاق و افزایش شمار زنان مطلقه، گسترش فرهنگ غرب و افزایش تحریکهای موجود در جامعه از طریق فیلمها و سیدیهای مبتذل، اینترنت و ماهواره، شیوع اعتیاد به مواد مخدر و قرصهای روانگردان نوع رابطه با جنس مخالف را با چالش اساسی مواجه کرده است.
با توجه به هنجارها و ارزشهای اسلامی به نظر میرسد نسبت فضای فرهنگی موجود در جامعه اسلامی ایران با فضای مطلوب و ایدئال قابل بررسی است و اهمیت این بررسی و ارائه راه حل مناسب در حل این مسئله در دانشگاهها ضروریتر به نظر میرسد.
تعریف و گونهشناسی
«روابط دختر و پسر»، از نوع ارتباط با دیگران است که فرد با جنس مخالف خود ارتباط برقرار میسازد و میتواند شامل انگیزههای مختلفی باشد، برخی از آن انگیزهها منحصر به روابط معمول اجتماعی، و بعضی مبتنی بر علایق دوستانه با اهداف گوناگونی مانند تفریح، لذت، آرامش، کنجکاوی و ازدواج بوده، دارای پیامدهای گوناگونیاند.
برخی رابطه با جنس مخالف را در دو نوع روابط اجتماعی معمول میان دو جنس و روابط مبتنی بر پیوندخواهی جنسی بیان کردهاند و مبتنی بر دیدگاه شارع مقدس نیز این روابط به مشروع و نامشروع تقسیم شده است.
یک. روابط معمول اجتماعی میان دو جنس
در این نوع روابط، انگیزههای غیر جنسی زیربنای روابطاند و نوع رفتار به تناسب آن از محرکها و جنبههای خاص جنسی فاصله میگیرد. روابطی مانند روابط اقتصادی، علمی و هر رابطهای که در آن انگیزه جنسی غالب نیست، از این نوع روابطاند. ممکن است در برخی موارد اینگونه روابط نیز، دچار آسیب شده و با انگیزه جنسی همراه گردد و بهعبارتی، از شکل مشروع خارج شده جهت ارتباط از ضرورتهای اجتماعی به ارضای امیال شهوی تغییر کند.
دو. روابط مبتنی بر پیوندخواهی جنسی
در این نوع رابطه، بهرهمندی جنسی انگیزه اصلی پیوندخواهی است. دو طرف، رابطه یکدیگر را وسیلهای برای بهرهمندی اقتصادی یا علمی و مانند آن نمیبینند، بلکه انگیزه اصلی این ارتباط ارضای گرایشهای جنسی و بهرهبرداری عاطفی یا جنسی از طرف مقابل است. به تبع چنین انگیزهای، رفتارها نیز با انگیزشهای جنسی همراه خواهد بود؛ نگاههای معنادار، تغزّل، لمس و دیگر رفتارهایی که در آنها غلبه انگیزه جنسی مشهود است، از مصادیق این رابطهاند. (جوان، ۱۳۸۷: ۲۲ ـ ۲۰)
از نظر شرع مقدس اسلام این نوع رابطه نامشروع است. اسلام هرگونه رابطه جنسی را که فردی با شخصی غیر از همسر شرعیاش برقرار کند، نامشروع میداند، حتی اگر اینگونه ارتباطها در حد رد و بدل شدن نگاهها یا صحبتهای آمیخته با انگیزههای جنسی و شهوانی باشد. (همان: ۳۸ ـ ۳۷) در برخی احادیث اینگونه ارتباطها (اموری مانند نگاه، لمس و بوسیدن)، شعبههایی از زنا دانسته شده است.
عن ابی جعفر و ابی عبدالله(ع) قالا: «ما من احد و هو یصیب حظّا من الزنا، فزنا العینین النظر و زنا الفم القبلة و زنا الیدین اللمس، صدّق الفرج ذلک أو کذب». (حر عاملی، ۱۳۹۷ق: ۲۰ / ۱۹۱ / ح ۲۵۳۹۶)
هیچکس نیست مگر اینکه بهرهای از زنا را میبرد زیرا زنای چشمان نگاه، و زنای دهان بوسیدن و زنای دستان لمس کردن است خواه زنای فرج صورت پذیرد یا خیر.
با توجه به رویکرد شارع مقدس برداشتهای گوناگونی از آموزههای اسلام درباره روابط با جنس مخالف و چگونگی آن در جامعه وجود دارد و این برداشتها با توجه به اینکه اکثر جوانان در ارضای غریزه جنسی به ادله گوناگون دچار مشکل بوده، این مسئله فکر آنها را به خود مشغول کرده است. (جوان، ۱۳۸۷: ۱۸۸) افزون بر این بسیاری از جوانان مجرد بوده مبتنی است ضمن آنکه دختران و پسران دانشجویی هستند که حداقل در محیط دانشگاه مجبورند ارتباط نسبتاً مستمری با جنس مخالف خود داشته باشند. لذا اینها بهعنوان ضرورت ارتباط تلقی لذا ارتباط با جنس مخالف همواره مورد توجه آنان قرار گرفته است.
براساس پژوهشی که صورت گرفت و در آن روابط مبتنی بر پیوندخواهی جنسی مورد توجه قرار گرفت و مشخص شد ملاک این نوع روابط توجه به جذابیتهای جنسی طرفین و امکان برقراری روابط عاطفیای خارج از حریمهای دینی است که متضمن پیامدهای مخرب فراوان است.
دیدگاههای مختلف درباره روابط دختران و پسران
بهطورکلی سه دیدگاه درخور توجه در این خصوص مطرح است:
یک. دیدگاه اضطرار یا روابط محدود (نظریه سختگیرانه)
براساس این دیدگاه باید روابط به حداقل ممکن رسیده و تنها درصورت ضرورت و اضطرار، رابطهای ـ حتی روابط معمول اجتماعی ـ برقرار شود. بهعبارتدیگر، وقتی رجحان و سودی لازم گردد یا وانهادن آن به پیشرفت و آسایش مادی و معنوی انسان اخلال وارد کند، آن ارتباط ضرورت مییابد و ایرادی ندارد، ولی تا به این مرحله نرسیده باشد، بهتر است از هرگونه ارتباط پرهیز شود.
ادله مخالفین روابط آزاد یا دیدگاه اضطرار
۱. استناد به آیات
قرآن به حدود روابط دو جنس مخالف را با یکدیگر توجه نموده، برخی آیات نیز، به نوع پوشش، نگاه، گفتار و رفتار اشاره کردهاند. بهعبارتدیگر، با برقراری روابط آزاد یا معمولی با رعایت محدوده روابط بسیار مشکل یا ناممکن است؛ چنانکه برخی آیات به غیر ممکن بودن آن اشاره کردهاند. بهعنوان مثال طبق بیان قرآن، حضرت یوسف(ع) اگر برهان الهی را مشاهده نکرده بود، جذب زلیخا میشد.
«وَلَقَدْ هَمَّتْ بهِ وَهَمَّ بهَا لَوْلَا أَنْ رَأَی بُرْهَانَ رَ بِّهِ؛ آن زن قصد او کرد؛ و او نیز ـ اگر برهان پروردگار را نمیدید ـ قصد وی مینمود» (یوسف / ۲۴) و آیه «قَالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَی مِمَّا یدْعُونَنِی إِلَیهِ وَإِلاّ تَصْرِفْ عَنِّی کَیدَهُنَّ أَصْبُ إِلَیهِنَّ وَأَکُنْ مِنَ الْجَاهِلِینَ؛ (یوسف / ۳۳) [یوسف] گفت: پروردگارا زندان نزد من خوشتر است از آنچه مرا بدان میخوانند، و اگر نیرنگ آن زنان را از من نگردانی به آنها گرایم و از نادانان باشم.»
لذا این آیه نشان میدهد دشواری حفظ حریم اقتضا میکند حتی پیامبر خدا هم به خدا از این مسئله پناه ببرد و به طریق اولی نشاندهنده ضرورت اجتناب از هر ارتباطی است.
۲. استناد به روایات
روایات فراوانی از معصومین(ع) بر این دیدگاه دلالت دارند. مثلاً از حضرت فاطمه÷ منقول است که میفرماید: «برای زنان بهتر است که هیچ مردی را نبینند و هیچ مردی نیز آنها را نبیند.» (حر عاملی، ۱۳۹۷ق: ۱۴ / باب ۱۲۹ / ح ۳)
یا نامه ۳۱ حضرت علی(ع) خطاب به امام حسن(ع) که میفرماید: «و در پردهشان نگاه دار تا دیدهشان به نامحرمان نگریستن نیارد که سخت در پرده بودن آنان را از ـ هر گزند ـ بهتر نگاه دارد، و برون رفتنشان از خانه بدتر نیست از بیگانه که بدو اطمینان نداری و او را نزد آنان در آری». (نهجالبلاغه، ۱۳۷۶: ۳۰۷)
برخی با استناد به روایاتی که مردان را از ابتدا کردن به سلام نسبت به زن نهی کرده است، به سیره معصومین و اولیای الهی تمسک میکنند. (حر عاملی، ۱۳۹۷ق: ۱۴ / باب ۱۳۱ / ح ۲ ـ ۱)؛ مثلاً اینکه امیرالمؤمنین(ع) با زنان جوان سلام نمیکردند. (همان: ح ۳) یا بعضی به این مسئله فقهیکه در اسلام حضور زن در نماز جمعه و عیدین واجب نشده است یا کراهت شرکت زنان در تشیع جنازه را بیان مینمایند.
۳. ایجاد مشکلات روحی و روانی
نوجوانان و جوانانی که به طریق غیر مشروع و غیر متعارف با جنس مخالف، رابطه دوستانه برقرار میکنند، آسیب میبینند. این آسیب در بعد روانی بهصورت مشترک بین دختران و پسران دیده میشود. آسیب روانی در دختران درصورتیکه بیوفایی از طرف مقابل ببنند، آنان را تا مرز افسردگی پیش میبرد. آنان شأن و کرامت خود را آنچنان آسیبدیده میانگارند که از خود متنفر شده، پیوسته احساس بیارزشی میکنند که این خود، یک آسیب روانی برای دختران بشمار میرود.
افراط در ارتباط با غیر همجنس در پسران نیز، موجب بروز رفتارهایی میشود که با جامعه ناهماهنگ است؛ رفتارهایی مانند بیعلاقگی به درس، عدم موفقیت در کار، بیثباتی در کاری معین که اینگونه افراد را مستعد بزهکاری میکند. (احمدی، ۱۳۷۸: ۹ ـ ۷)
برخی روابط بهصورت پنهانی صورت میپذیرد که با استرس و فشار روانی همراهاند؛ ترس از برملا شدن روابط در خانواده و جامعه، عامل ایجاد این فشار روحی و روانی است. در بعضی موارد شدت فشارهای عصبی و روانی بر آنها به مرحلهای میرسد که دست به خودکشی میزنند. و این در حالی است که والدین و خانواده نیز از این مشکلات بیبهره نیستند.
۴. تضعیف بنیان خانواده
معمولاً یکی از اهداف برقراری ارتباط بین جوانان، ازدواج است. طی پژوهشی میدانی نگارنده بین دانشجویان، بیشتر آنان در پاسخ به این پرسش که به نظر شما هدف اصلی برقراری ارتباط با جنس مخالف چیست؟ از میان گزینههای ازدواج، آرامش، تفریح، کنجکاوی و لذت، گزیه ازدواج، و پس از آن بهترتیب، آرامش، لذت، کنجکاوی و تفریح را برگزیدند.
با توجه به شواهد آماری مشخص شده است که به دلایل مختلفی از جمله فشار مسائل عاطفی بهجای بحثهای عاقلانه، تکیه بر جذابیتهای ظاهری و غیر واقعی و توجه به وقایع گوناگون، اکثر این ازدواجها به طلاق میانجامد. (بنگرید به: جاودانی، ۱۳۸۲: ۸۸ ـ ۸۷) بنابر آمار، ۷۶ درصد طلاقهای زیر سه سال و ۸۹ درصد کل طلاقها، از آن کسانی است که خود، بانی آشنایی شدهاند و با وجود مخالفت خانواده، بر ادامه آن پا فشردهاند. (جوان، ۱۳۸۷: ۱۹۵) بهعبارتدیگر، حتی روابطی که در نهایت به تشکیل خانواده منجر میشود نیز، با آسیبهایی مانند ایجاد شک و تردید، سوء ظن نسبت به همسر، مشکل اضطراب و تنوعطلبی و خطر برگشت به عادات پیشین و لغزیدن در فساد همراه است. (بنگرید به: فقیهی، ۱۳۸۷: ۱۵۶)
با توجه به آمار گزارش شده از کشورهای غربی ـ در حالی که روابط کاملاٌ آزاد است ـ به حداقل رسیدن ازدواجها، افزایش طلاقها و زندگیهای مشترکی که خارج از دایره ازدواج صورت میپذیرد بسیار درخور توجهاند؛ چراکه همه موارد مزبور به سستی بنیان خانواده میانجامند. (بنگرید به: وتیز، ۱۳۸۳: ۴۱ ـ ۴۰)
۵. افت شدید تحصیلی
یکی از بارزترین عارضه روابط نامشروع جنسی، شکست تحصیلی دختران و پسران است. با توجه به ماهیت و مکانیسم یادگیری، هر فراگیر میبایست بهطور مستمر در جهت هرچه غنیتر ساختن دانش پایه خود در تمامی دروس و یادگیریهای معنادار تلاش کند و مسلم است که دستیابی به آن تنها با داشتن هدفمندی بالا و شفاف، و بهرهمندی از فکری فعال و تمرکزی درخور ممکن میشود. در این مسیر به نظر میرسد گرایشهای عاطفی به جنس مخالف یکی از عوامل مختلکننده تمرکز حواس دانشآموزان (یا دانشجویان) نوجوان (و جوان) است.
نتیجه تحقیقات و مطالعات بیانگر گستردگی دامنه تأثیرپذیری و آسیبپذیری روابط غیر اخلاقی است که ایجاد تزلزل در تحصیل و آموزش یکی از تأثیرات شایع آن است؛ حال آنکه اینگونه روابط با ایجاد دغدغههای ذهنی و سلب آزادیهای فکری همراهاند و پژوهشهای میدانی صورت گرفته در این زمینه نیز، مؤید این مسئله است. (خطیبی، ۱۳۸۴: ۳۳ ـ ۳) این عارضه در برخی موارد به ترک تحصیل و گوشهگیری نیز میانجامد.
۶. سستی ایمان و تأثیر منفی بر صفای باطن
در متون اسلامی عبادت و دینداری جوان اهمیت و جایگاه خاصی دارد؛ درحالیکه بیشتر روابط نامشروع جنسی در جوانی اتفاق میافتد که افزون بر بیرغبتی نسبت به عبادت باعث سستی عفت در فرد و جامعه میگردد. (بنگرید به: کشوری، ۱۳۸۷: ۱۱۱) عدهای نیز معتقدند، نظریه اخلاقی وجود حریم بین زن و مرد در شریعت اسلام، مبتنی بر حقایق تکوینی است و از مبادی تفکر کلامی و فلسفی سرچشمه میگیرد.
یعنی اگر حریم نباشد، روح انسان در معرض جاذبه تکوینی قرار گرفته، جاذبههای مثبتی که برای تکامل روح لازم است از او سلب میشود؛ چراکه توجه به جمالهای محدود، روح انسان را از جذبه بهسوی جمال مطلق باز میدارد. انفکاک محیطهای زنانه از مردانه سبب میشود روح انسان از جاذبههای کاذب جنسی در امان بماند و انسان با چشم فرو بستن از جمالهای محدود، به جمال مطلق و تعالی حقیقی دست یابد و سرعت سیر او در مدار رسیدن به فلاحت بیشتر شود. (صالحی، ۱۳۸۵: ۱۷۳ ـ ۱۷۲) ازاینرو، برخی از عرفا از ارتباط با جنس مخالف حذر نموده و به حداقل اکتفا مینمودهاند.
۷. لطمهپذیری بیشتر دختران
هرچند عوارض برقراری ارتباط نامشروع گریبان هردو جنس را میگیرد، براساس همه شواهد تجربی، دختران در این زمینه آسیبپذیرترند. اگر آسیبهای اینگونه روابط را به سه قسم روانی، اجتماعی و تربیتی تقسیم کنیم، بهجرئت میتوان گفت، در هر سه بعد، دختران بیشاز پسران آسیبپذیرند. (احمدی، ۱۳۸۷: ۷) براساس تحقیقات علمی بین دختران و پسران در برقراری ارتباط با جنس مخالف تفاوت ماهوی وجود دارد. بسیاری از زنان قبل از اینکه رابطه جنسی بخواهند، خواستار رابطه عاطفی و عاشقانهاند. (آلن و باربارا پیز، ۱۳۸۴: ۲۸۲) درحالیکه طبق آمارهای موجود این نیاز در اکثر موارد برآورده نمیشود و در بیشتر مواردی که تأمین میشود نیز، در درازمدت به شکست میانجامد. (جوان، ۱۳۸۷: ۱۹۵)
معمولاً در چنین روابطی خشونت جنسی علیه زنان گزارش میشود. همچنین با توجه به اینکه غالب دختران هدف از برقراری چنین روابطی را ازدواج میپندارند و معمولاً نیز این اتفاق نمیافتد، بیشترین خسارت را خصوصاً اگر کامجویی جنسی نیز اتفاق افتاده باشد، دختران از آن خواهند برد. (بنگرید به: بینا، ۱۳۸۴: ۲۳ ـ ۲۲)
۸ . پیامدهای منفی روابط با جنس مخالف
هرچند همه موارد مزبور از پیامدهای اینگونه روابط بشمار میآیند، موارد فراوان دیگری را میتوان نام برد که از عوارض ارتباط با جنس مخالفاند؛ ازجمله: ایجاد نا هنجاریهای جنسی مثل استمناء و استشهاء، همجنسگرایی، زنا و روسپیگری، نظربازی، حیوانبازی، آزارگری جنسی، آزارخواهی جنسی، یادگارپرستی، بچهبازی و نمایشگری. (بنگرید به: فقیهی، ۱۳۸۷: ۳۰۳ ـ ۳۵) افزایش فرزندان نامشروع، سقط جنین، اعتیاد به مشروبات الکلی، بزهکاریهای مختلف بر اثر ناکامیها و مشکلات روانی، افتادن در دام کامجوییهای بدلی، تأخیر در سن ازواج، خانوادههای تکوالدینی، ازدیاد مفاسد، جرم و جنایات، شایع شدن بدحجابی، مزاحمتهای خیابانی و دیگر ناهنجاریهای فرهنگی و اجتماعی و تضعیف اجتماع.
مخاطبان محترم گروه اجتماعی مشرق می توانند اخبار، مقالات و تصاویر اجتماعی خود را به آدرس shoma@mashreghnews.ir ارسال کنند تا در سریع ترین زمان ممکن به نام خودشان و به عنوان یکی از مطالب ویژه مشرق منتشر شود. در ضمن گروه اجتماعی مشرق در صدد است با پیگیری مشکلات ارسالی شما از طریق کارشناسان و مشاوران مجرب پاسخی برای ابهامات مخاطبان عزیز بیابد.
منبع: فصلنامه اخلاق